1- شاید این اولین بار نباشد که رئیس جمهور کشوری چه علنی و چه از عمق دل، خواهان ماندن بر «کرسی قدرت» باشد. شاید هم اسمش را بتوان چیز دیگری مانند «فرصت خدمت» نهاد، اما در هر حال نتیجه یکسان است؛ از طرح بحث تمدید مهلت ریاست جمهوری و تغییر قانون اساسی در اواخر دوره سازندگی تا کاندیداتوری افرادی نظیر معین در سال 84 و این اواخر هم ورود شخصیت خبرساز تحت الحمایه احمدی نژاد به عرصه انتخابات.

در مورد اخیر ماجرا کمی متفاوت است. این بار شخص رئیس جمهور، تمام قد در کنار یکی از کاندیداها ایستاده است. اما ذیل آن نکاتی قابل ذکر به نظر می‌رسد: نخست آن که شخص مورد نظر به اذعان قاطبه صاحب نظران از صلاحیت ریاست جمهوری برخوردار نیست. دیگر آن که کاندیداهای دیگری که منتسب به دولت بوده‌اند، همگی یا بلافاصله پس از ثبت نام گزینه اصلی و یا پس از چندی انصراف داده‌اند. بهتر آن است که تصور کنیم آن‌ها به اختیار خود به نفع نامزد اصلی کنار رفته‌اند. سوم آن که فرد مزبور، گزینه دولت نبوده بلکه باید او را صراحتا نامزد شخص رئیس جمهور دانست؛ چیزی که برخی از وزرا نیز به آن اذعان داشته‌اند. چهارم نیز آن که گزینه‌های منتسب به دولت چه با نظر رئیس جمهور و چه بدون اطلاع وی، همگی کسانی بودند که تقریبا رد صلاحیتشان قطعی به نظر می‌رسید. به عبارت دیگر عدم حضور برخی گزینه‌های دیگر نظیر «الهام»، «نیکزاد» یا «ثمره هاشمی» که می‌توانستند گزینه‌های مقبولی از سوی دولت باشند، شبهاتی را دامن‌گیر شد که همگی نشان از یک ماجرای خطرناک می‌داد.

2- شاید بتوان روز شنبه، 21 اردیبهشت ماه 92 را برای احمدی نژاد، قرارگرفتن در یک راه بی‌سرانجام دانست؛ چیزی شبیه یک انتحار سیاسی! با این کار، احمدی نژاد نشان داد که حتی حاضر است تمام حیثیت و اعتبار و سابقه خود را برای کاندیدای مورد نظرش هزینه کند. از این رو آن چه موجبات نگرانی همگان را فراهم کرد، هزینه‌ای بود که احتمال دارد احمدی‌نژاد نه به عنوان احمدی‌نژاد، بلکه به عنوان رئیس جمهور به نظام تحمیل کند. حرف و حدیث‌های بسیاری هم در پیش بینی این مورد به میان آمد. از برگزار نکردن و یا تعویق در زمان انتخابات تا برکناری وزیر کشور و از حد نصاب‌انداختن کابینه تا آغاز به افشاگری پرونده اشخاص و مسؤولین مملکتی و تا حتی اقدام به یک تقلب بزرگ و سازماندهی شده! (چیزی که حتی یک درصد هم احتمال نخواهدداشت). جالب آن که همه این‌ها چیزی جز پیمودن یک راه ناتمام برای احمدی‌نژاد پیش‌بینی نمی‌کند. آن چیزی که خاتمه‌اش با عدم مقبولیت از طرف مردم و شاید زمزمه‌های طرح عدم کفایت رئیس جمهور از سوی مجلس همراه خواهدبود.

3- گذشته از آن که این پیش بینی‌ها چقدر محتمل باشد و اساسا امکان انجام شدن و نیز میزان آسیب‌ها و هزینه‌های آن‌ها برای نظام و ملت چقدر باشد، باید مروری هر چند اجمالی در پس پرده ذهن به تاریخ سی و چند ساله جمهوری اسلامی و حوادث بسیاری که به روی خود دیده است، کرد. از منافقین و گروهک‌های تروریستی تا نزاع‌های جدایی طلبان و جنگ هشت ساله، تا غائله 14 اسفند 59 و نیز فرار مسعود رجوی و بنی‌صدر و همچنین عزل قائم مقام رهبری در سال‌های آغازین پس از پیروزی انقلاب تا رد صلاحیت گسترده نمایندگان و تحصن مجلس ششم و نیز آشوب‌های اجتماعی نظیر کوی دانشگاه. آخرین آن‌ها نیز به عنوان فتنه 88 در تاریخ ثبت شد تا برگ افتخارآفرین دیگری باشد برای ملت و سرشکستگی برخی خواص. نظام هم به پشتوانه مردم نشان داد که از مواجهه قانونی و محاکمه اصحاب فتنه ابایی ندارد، به گونه‌ای که پس از آن، برخی از آن‌ها تا ابد جایگاه خود را در اذهان مردم از دست دادند.

این‌ها همه بخشی از مسائلی‌ست که هر کدام به تنهایی قادر به براندازی یک حکومت انسجام یافته بوده است. حال آن که چیزی جز پشتیبانی مردم و ایستادگی آن‌ها بر سر آرمان‌ها و ارزش‌های خود (که از اساس برای آن انقلاب کرده بودند) و البته هدایت و تدبیر رهبری حکیم، کشور را به سلامت از پیچ و خم حوادث عبور نداده است. اتفاقا نقطه اتکای دشمن در تمامی فتنه‌ها نیز همین رابطه عمیق امام و امت در نظام اسلامی ست. چیزی که هر نقشه شومی را به یک فرصت تاریخی بدل کرده است. واقعیت آن است که نظام اسلامی با گذشت بیش از سه دهه از عمر خود و پشت سرگذاردن فراز و نشیب‌های فراوان بسان فولادی آبدیده می‌ماند که فتنه‌ها جز بر استحکام ارکان و انسجام ملت نخواهدافزود.

در نهایت آن چه نیکوست افرادی که در معرض قرار گرفتن در پازل دشمنان استراتژیک ملت‌اند، در خلوتگاه خود با خدای خود معامله کرده و اعتبار دنیا و آخرت خود را به بی تدبیری چندروزه نفروشند. چرا که بسیارند آن هایی که قدم در این راه ناتمام گذاشتند و قصه «انتحار سیاسی» خود را تا افتادن در قعر پرتگاه نفرت ملت و طرد شدن از دایره انقلاب سرودند. البته باید بدانند که فضل و رحمت امام و امت آن قدر بوده و هست که آغوش خود را همواره پذیرای آن‌ها نشان دهد؛ لکن اگر خودشان را در آغوش ملت افکنده و از خطاهای خود عذر تقصیر بخواهند.