بسم رب الشهدا و الصدیقین

IMG_8379 IMG_8383 IMG_8385 IMG_8386 IMG_8393 IMG_8400

دانشجویان دانشگاه در غالب برنامه دفتر امور شهدا و در راستای بزرگداشت مقام والای شهیدان و ترویج فرهنگ جهاد و همچنین معرفی الگوهای معرفی نشده این عرصه،چهارشنبه 36/6/93بعد از نماز مغرب و عشا دیداری با خانواده ی شهید نامجو داشتند که در این دیدار فرزندان شهید نامجو و همسر ایشان به وصف شخصیت شهید پرداخته و خاطراتی از او تعریف کردند و همچنین مستندی در رابطه با زندگی شهید برای دانشجویان پخش نمودند.

زندگی نامه شهید سید موسی نامجو

 اسمش نامجوی بود، بر خلاف خُلقش که اصلاً به   دنبال نام و شهرت و مقام نبود. به قول معروف، نام را  در گم­نامی می‌جست. در یکی از روزهای سرد سال 1317 در بندر انزلی متولد شد،‌26 آذر ماه.

در همان دوران جوانی و نوجوانی هر از چند گاهی به زیارت امام(ره) می‌رفت و این دیدارها در زندگی او تأثیر زیادی داشت. گویی روح تازه‌ای در کالبد موسی دمیده شده است. دیگر همیشه با وضو بود و هفته‌ای چند روز روزه می‌گرفت. پس از چندی با این‌که امام)ره) به ترکیه تبعید شدند، ولی تحول فکری سید موسی پا بر جا ماند و او توانست در بعضی از دوستان نزدیکش نیز تحولی ایجاد کند…

سال 1349 به فکر ازدواج افتاد؛ یک دختر محجبه که فرایض دینی برایش مهم باشد. عروسی ساده خود را در منزل خواهرش گرفت. شهید بهشتی هم در این مراسم شرکت کرده بودند.

یک روز دایی موسی ما را برای شرکت در راهپیمایی سوار فولکس خود کرد و با هم به طرف دانشگاه رفتیم. آن روز چون دیر شده بود، دایی لباس ارتشی‌اش را عوض نکرد. بچه‌ها با دیدن دایی با لباس نظامی ترسیدند و دایی وقتی متوجه شد، مشتش را گره کرد و شعار مرگ بر شاه داد، مردم هم به دنبال او.

او یک سرباز برجسته و با تمام وجود عاشق امام)ره) بود. زمانی که بنی‌صدر برای سوار شدن به بالگرد وارد محوطه چمن دانشگاه افسری شد و شعار «فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا» را شنید، گفت: «دانشگاه افسری هم از دست رفت!.»

نامجوی به عنوان فرمانده دانشگاه افسری، پشت تریبون رفت و پس از ذکر نام خدا با چشمانی اشکبار گفت: «هل من ناصر ینصرنی؟» این کلام او اشک از دیدگان همه جاری کرد. بلافاصله ادامه داد: «عزیزان! عراق تا پشت دروازه‌های اهواز رسیده است، ما احتیاج به نیرو داریم تا با این تجاوز مقابله کنیم.»

پس از پایان عملیات ثامن‌الائمه)ع)،‌نامجوی به همراه تعدادی از مسئولان ارتش و شورای عالی دفاع، برای سرکشی به جبهه آبادان رفت. پس از بازدید تصمیم به بازگشت گرفتند. سرانجام هواپیمایی که حامل تعدادی از مجروحین بود، آماده شد و نامجوی، سرلشکر فلاحی و سرتیپ فکوری، یوسف کلاهدوز و محمد جهان‌آرا به طرف هواپیما رفتند. در پای هواپیما یکی از نمایندگان مجلس که برای بدرقه آمده بود، از نامجوی پرسید: «شما کجا می‌روید؟» او با لبخند گفت: «به کربلا!» ساعتی بعد خبر سقوط هواپیما و شهادت گروهی از بهترین‌ها، دل امام)ره) را اندوهگین ساخت.

زندگی ما با سختی­های فراوانی شروع شد. گاهی من از رنج­های زندگی به او گله می‌کردم. اما او با کلام متین و گیرایش به من آرامش می‌‌داد. در مقابل تمام مسائل زندگی جدی بود و هر وقت لازم می‌شد، خیلی دوستانه مسائل را گوشزد می‌کرد.

مرتب روزه می‌گرفت و خیلی وقت­ها نماز شب می‌خواند. نماز شب او نماز معمولی نبود؛ طوری گریه می‌کرد که اتاق به لرزه می‌افتاد. ما گاهی از صدای گریه او بیدار می‌شدیم. او هیچ وقت دوست نداشت مرفه زندگی کنیم و از روز اول زندگی­مان در منزل اجاره‌ای زندگی می‌کردیم. در آن زمان ارتش به پرسنل، خانه سازمانی می‌داد و وقتی من از او خواستم که منزل سازمانی بگیرد، گفت بگذار کسانی که نیاز دارند بگیرند.

شهادت آرزوی ایشان بود. در نیمه‌های شب، وقتی به نماز می‌ایستاد، با خدا راز و نیاز می­کرد و با اشک و ناله‌های بلند از خدا آرزوی شهادت می‌کرد. او درباره شهادتش با بچه‌ها صحبت کرده بود.

کتابشناسی شهید سرلشکر سید موسی نامجوی

یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی که تاکنون درباره شهید سرلشکر سید موسی نامجوی منتشر شده‌، «مدرسه عشق» (نوزدهمین اثر از مجموعه “شخصیت‌ها”ی مرکز اسناد انقلاب اسلامی) به قلم علیرضا پوربزرگ وافی است. این کتاب به سرگذشت و خاطرات شهید سرلشکر نامجوی و برادر شهیدش رسول نامجوی پرداخته است.

کتاب «مدرسه عشق» در قطع وزیری و 292 صفحه و با شمارگان 3000 نسخه و قیمت 12000 ریال توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سال 1380 منتشر شده است.

کتاب «مردی به رنگ پرتقال» نیز زندگی‌نامه‌ای از شهید سیدموسی نامجوی است، اما داستانی و به قلم عزت‌الله الوندی .

این کتاب در قطع پالتویی و 112 صفحه و با شمارگان 3000 نسخه و قیمت 7000 ریال توسط نشر شاهد در سال 1385 وارد بازار نشر شده است.

در باره شهید سرلشکر سید موسی نامجوی کتاب « ما پاسداران زمین و آسمانیم» نیز منتشر شده است.

این کتاب دربرگیرنده خاطرات، زندگی‌نامه و وصیت‌نامه شهید نامجوی و فرماندهان شهید شهرستان انزلی به قلم و تدوین علی سمیعی است.

« ما پاسداران زمین و آسمانیم» در قطع وزیری و 233 صفحه و با شمارگان 1200 نسخه و قیمت 22000 ریال توسط سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گیلان در سال 1385 چاپ شده است.